عزیز دل زهرا کجایی؟ مطالبی درباره مهدویت و اخر زمان

در این سایت سعی شده جوانان را با امام زمان و اخر زمان بیشتر اشنا کنیم

۲۰ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

سپاه امام زمان (عج)

 از امـام بـاقر علیه السلام آورده اند که ضمن یک روایت طولانى در مورد امام مهدى علیه السلام فرمود:(( ... ثـم لا یـخـرج مـن مـکـة حـتـى یـکـون فـى مثل الحلقة .))قال الراوى : ((فما الحلقة ؟))قال : ((عشرة الآف . )) یعنى : ... سپس از مکه خارج نمى شود جز اینکه در حلقه و دایره اى بسیار پرشکوه .پرسیدند: ((حلقه چیست ؟))فـرمـود: ((دایـره اى از یـک جـمـعـیـت ده هـزار نـفـرى کـه از ایـمـان تزلزل ناپذیر و آگاهى و شهامت بسیارى برخوردارند.))2ـ از امام صادق علیه السلام پرسیدند:(( کـم یـخـرج مـع القـائم ؟ فـانـهـم یـقـولون : انـه یـخـرج مـعـه مثل عدة اءهل بدر، ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا.))فـقـال عـلیـه السـلام : ((مـا یـخـرج الا فـى اولى قـوة و مـا یـکـون اءولو قـوة اءقل من عشرة الآف . )) یـعـنـى : ((به هنگام ظهور امام مهدى علیه السلام چند نفر با او همراه خواهند بود؟ برخى مى گویند: با 313 نفر به شمار یاران پیامبر در بدر ظهور مى کند.))حضرت فرمود: ((او از مکه با نیروى بسیارى خارج مى شود و نیروى بسیار، کمتر از ده هزار نفر نخواهد بود.))در مـورد واژه ((حـلقـه ))، در مـنابعى که نزد ما موجود است تنها این موضوع آمده است که عـبارت است از: ده هزار نفر. اما به نظر مى رسد که منظور از ((حلقه )) و((عقد)) ـ که به مفهوم آن است و در برخى دیگر از روایات آمده است ـ لشکر گران و جمعیت بسیارى است که از ایمان کامل و تزلزل ناپذیر و آگاهى بسیارى بهره ورند. آنان از ارتش امام عصر علیه السلام محسوب مى شوند، اما امتیازات و ویژگیهاى 313 نفر یاران اصلى امام علیه السلام را ندارند جز اینکه در مکه به آن پیشواى نجاتبخش مى پیوندند و زیر پرچم او قرار مى گیرند.آرى ! امـام مـهـدى عـلیـه السلام از مکه با این شمار از فداکاران آگاه و باایمان خارج مى گـردد امـا روشـن اسـت کـه در مـسـیر کوفه و در مدت اقامت آن حضرت در کوفه ، میلیونها انسان شیفته حق و عدالت به او مى پیوندند و دست بیعت به آن گرامى مى دهند.بـنـابراین ما نمى توانیم آمار عظیم ارتش گران و یاران بى شمار و آگاه و باایمان آن حـضـرت را در نـظـر بـگیریم ، اما همین مقدار مى توانیم بگوییم که هر انسانى که بدان پـیـشـواى بـزرگ هـدایـت و نـجـات ، ایـمـان آورد و توان به دوش ‍ کشیدن سلاح را داشته بـاشـد، او از افـراد ارتـش مـهـدى عـلیـه السـلام اسـت و هـنـگـامـى کـه فـرمـانـدهـى کـل ، فـرمـان قـیـام و بـسـیـج عـمـومـى دهـد، تـمـامـى قـشـرهـا و توده هاى مردم در هر سن و سـال و هـر سـطـح و شـرایـطـى ، در پـاسـخـگویى به نداى ملکوتى آن حضرت و انجام دسـتـورات او بـر یـکدیگر سبقت مى گیرند و آن را مسابقه در نیکیها مى شمارند که ما در این مورد در آینده نیز بحث خواهیم داشت

۳۱ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۰۵ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ستار خوش منظر

چرا روز جمعه متعلق به امام زمان(عج)است؟

چرا روز جمعه متعلق به امام زمان (عج) است؟ در خصوص روز ظهور امام زمان(عج) روایت های مختلفی وجود دارد: برخی از روایات دلالت دارند که امام زمان(عج) روز جمعه ظهور می کند. امام جعفر صادق(ع) فرمود: "قائم ما اهل بیت در روز جمعه قیام می کند".1)) در مورد ندای آسمانی در روز ظهور اخباری رسیده است: اول روز گوینده‏ای از آسمان صدا می‏زند، به طوری که همه آن را می‏شنوند... ، (2).در اخبار آمده که آن روز، روز جمعه خواهد بود. سیّد بن طاووس در کتاب جمال الأسبوع گفته است: ابن بابویه(ره) به طور مستند از شخصی به نام "سقربن ابی دلف" روایت کرده است: وقتی متوکّل عباسی، حضرت امام علی النقی(ع) را به سامرا طلبید و او را زندانی کرد رفتم که حضرت را زیارت کنم. عرض کرد: از رسول خدا(ص) روایت شده است: یابن رسول اللَّه لا تعادوا الأیّام فتعادیکم؛ با روزها دشمنی نکنید که با شما دشمنی خواهند کرد". معنای این حدیث را نفهمیدیم. لطفاً راهنمایی‏ام کنید. حضرت فرمود: مراد از ایّام ما هستیم. شنبه به اسم حضرت رسول خدا است. یکشنبه امیرالمؤمنان. دوشنبه حسن و حسین(ع). سه شنبه به امام سجّاد و امام باقر و امام صادق(ع). چهارشنبه امام موسی کاظم و حضرت رضا و حضرت امام جوادالائمه و خود من. پنجشنبه به فرزندم امام حسن عسکری(ع) و جمعه متعلق به فرزند فرزندم حضرت مهدی امام زمان(عج) است.(3) از این روایت استفاده می‏شود چون پیامبر اکرم(ص) از نظر زمانی جلوتر از همه معصومان(ع) هستند، شنبه به او تعلق دارد و حضرت امام عصر(عج) عقب‏تر از همه است، لذا جمعه به او تعلق دارد. چون روز جمعه متعلق به آن بزرگوار است و روز بزرگی می‏باشد، ظهور حضرت در آن روز اتّفاق می‏افتد. لکن روایات متعدد معتبر دلالت می‏کند که قیام حضرت در روز شنبه که مصادف با روز عاشورا است، واقع خواهد شد، (4). با توجه به اختلافات روایات، قضاوت درخصوص تعیین روز ظهور امام زمان(عج) مشکل است. آنچه مشهور است آن است که حضرت روز جمعه ظهور می کند. پی نوشت: 1- مهدی موعود، ص 1066 2- غیبت، شیخ طوسی، ص 344 3- محدث قمی، مفاتیح الجنان، ص 97، انتشارات نبوی 4- منتخب‏الاثر، الفصل السادس، الباب التاسع، حدیث 1 تا 7، ص 574 تا 576 " اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة والنصر و جعلنا خیر من انصاره " برچسب‌ها: ظهور, انتظار, روز ظهور, روز ظهور امام زمان, چرا روز جمعه متعلق به امام زمان, عج, است 

۳۱ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۵۳ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ستار خوش منظر

لشکر یمانی در چه زمانی ظهور می کند؟ آیا آنها از گروه حق هستند؟

پاسخ:احادیث شریف ما، جنبش یمانی را به عنوان پرچم هدایت معرفی می کنند که همزمان با شورش سفیانی در شام، او هم در یمن قیام کرده و مردم را به حق و حقیقت دعوت می کند و اجابت دعوتش واجب است. پس از حرکت به سمت عراق و شام و ملاقاتش با سید خراسانی، در جنگ با سفیانی او را یاری می رساند. یمانی از فرزندان زید بن علی بن الحسین (ع) است.از امام باقر(ع) روایت شده که فرمودند:خروج سفیانی و یمانی و سید خراسانی در یک سال و یک ماه و یک روز است که مانند دانه های تسبیح به دنبال هم می آیند و جنگ همه جانبه ای رخ می دهد. وای بر کسی که در مقابل آنها بایستند! در میان این پرچم ها هیچ کدام به اندازه پرچم یمانی بر حق نیست؛ چرا که شما را (به تبعیت از) امامتان دعوت می کند.پس از قیام یمانی خرید و فروش اسلحه برای مردم و به خصوص مسلمانان ممنوع می شود و هر گاه (یمانی) قیام کرد به سوی او حرکت کن و بشتاب که آن را پرچم هدایت خواهی یافت. احدی از مسلمانان اجازه ندارد با او مقابله کند و هر کس چنین کند، جهنمی است؛ چرا که یمانی به حق و صراط مستقیم دعوت می کند.در آن زمان اوضاع کلی جهان، در یک جنگ بزرگ فرهنگی تمدن ها خلاصه می شود که میدان این جنگ شام، فلسطین، عراق، ایران و حجاز است. در این معرکه دو دسته و دو سپاه در برابر یکدیگر به مبارزات سیاسی ، نظامی مشغولند و این دو دسته عبارتند از: یاوران حضرت مهدی(عج) و زمینه سازان قیام ایشان در یک سوی میدان و حرکت سفیانی و یاری رسانان غربی او و به تعبیر روایات رومیان و یهودیان در سوی دیگر میدان.هدف این جنگ بزرگ تمدن ها و کانون بحران های سال ظهور حضرت مهدی(عج) قدس است.با این حساب این طور نیست که جنبش حضرت مهدی(عج) که از مسجد الحرام و مکه مکرمه شروع می شود، اولین حرکتی باشد که هدفش رسیدن به مسجد الاقصی در فلسطین است، بلکه گل سرسبد و تاج سر تمام حرکت های امت اسلامی است که به سوی قدس در شتابند. در واقع باید ابتدای حرکت امت اسلام برای رهایی قدس را از ایران توسط سید خراسانی و از یمن توسط رهبر مسلمانشان یمانی دانست که البته روایات حرکت یمانی را هدایت جویانه و نماد هدایت توصیف می کنندفصلنامه موعود ش 35، قسمت ششم، حوادث بر طبق تقویم سال ظهور، مجتبی السادة، ترجمه محمود مطهری نیا.

۳۱ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۱۷ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ستار خوش منظر

سید خراسانی کیست؟؟؟؟

سید خراسانی کیست؟ در آن زمان ایرانیان درگیر جنگی نابرابر با دشمنان خویشند و در اثر طولانی شدن آن جنگ سید خراسانی را به عنوان سرپرستی امورشان انتخاب می کنند.گر چه وی به این امر چندان رغبتی نشان نمی دهد اما با اصرار زیاد آنرا می پذیرد و...جابر از امام باقر (ع)روایت می کند: ((یخرج شاب من بنی هاشم بکفه الیمنی و باتی من خراسان برایات سود بین یدیه شعیب بن صالح یقاتل اصحاب السفیانی فیهز مهم)) الملاحم و الفتن ص52 باب97 جوانی از بنی هاشم (سید) از خراسان با پرچم های سیاه قیام می کندکه در کف دست راست او خالی(علامتی)است و پیشاپیش او مردی بنام شعیب بن صالح است که با لشکریان سفیانی می جنگد و آنها را شکست می دهد. پرچمهای سیاهی از مشرق به اهتراز در می آیند که با مردی از اولاد ابو سفیان می جنگد و زمینه فرمانبرداری از مهدی (عج) را فراهم می آورد. پرچمهای سیاهی که از خراسان در می آید در کوفه فرود می آید. هنگامی که مهدی(ع)ظهور کند این پرچم ها برای بیعت به حضور آن حضرت گسیل می شود. بحار الانوارج 52 ص 267.... خروج سفیانی،یمانی و خراسانی در روز واحد از ماه رجب یکسال خواهد بود.( الحاوی للفتاوی ج 2 ص 126) پرچم های سیاهی از خراسان به اهتراز در می آید که چیزی نمی تواند از پیشروی آنها جلوگیری به عمل آورد تا در بیت المقدس فرود آید و استقرار یابد (ملاحم و الفت ص 43 - روزگار رهاتی ص 1036) ظاهر شدن سید خراسانی . شعیب بن صالح در ایران: روایات بیانگر آن است که این دو از یاران مهدی (عج)خواهند بود و مقارن ظهور آن حضرت ازایران ظهور خواهند کرد.و در نهضت ظهورش شرکت می کنند. بطور خلاصه نقش آن دو چناچه از منابع اهل سنت و بر خی از روایات شیعی این است که در آن زمان ایرانیان درگیر جنگی نابرابر با دشمنان خویشند و در اثر طولانی شدن آن جنگ سید خراسانی را به عنوان سرپرستی امورشان انتخاب می کنند.گر چه وی به این امر چندان رغبتی نشان نمی دهد اما با اصرار زیاد آنرا می پزیرد. زمانی که رهبری ایرانیان را می پزیرد با ایجاد وحدت کلمه در صفوف نیرو های مسلح،سردار رشید خود شعیب بن صالح را به فرماندهی نیروهای مسلح خود تعیین می کند. بدین ترتیب خراسانی و شعیب جنگ را در مرزهای ایران،ترکیه ،عراق هدایت و اداره می نماید و نیروهای مستقر خود شام را به پیش رانده و در همان زمان ،آماده پیشروی بزرگ بسوی فلسطین و قدس عزیز می شود. و...... منبع: کتاب عصر ظهور-علی کورانی-ص269.................................................................... 

۳۱ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۱۳ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ستار خوش منظر

دخان.

دخان . در تفسیر آیه فارتقب یوم تاتی السماء بدخان مبین [1]  یعنی منتظر باش روزی خواهد آمد که آسمان دودی آشکار می آورد، . آمده است: این بهنگامی است که مردم در رجعت از قبیر بیرون آمده بدنیا باز میگردند و ظلمت و تاریکی همه مردم را فرو می گیرد . . . دابة . خروج دابة الارض از محتوم است و از کسانی که آن حضرت را یاری کند دابة الارض است و مراد از وی امیر المومنین علیه السلام است، لکن وقت خروج او معلوم نیست و ظاهرا در رجب دوم باشد و آن حضرت را با لشکرش بر قتل ابلیس و لشکرش کمک خواهد کرد، . امیر المومنین علیه السلام بعد از ذکر دجال و کشتن او به دست عیسی بن مریم فرمود: . آگاه باشید که پس از آن طامه‏ی کبری است. . گفتند: طامه‏ی کبری چیست؟ (بلیه‏ی بزرگتر) . فرمود:   . «خروج دابة الارض است از کوه صفا، با او خواهد بود خاتم سلیمان و عصای موسی، پس خاتم سلیمان را بر روی هر مومن می‏گذارد در او مهر می‏گیرد، هذامومن حقا و بر روی هر کافر می‏نهد پس نوشته می‏شود این کافر است حقا، . تا اینکه مومن فریاد می‏کند: ای وای برای تو ای کافر و کافر فریاد می‏کند: خوشا به حال تو ای مومن، دوست داشتم که من امروز مانند تو بودم و رستگار می‏شدم. . آن گاه دابة الارض سر خود را بلند می‏کند پس هر کس که در مابین مشرق و مغرب است او را می‏بیند و این بعد از طلوع خورشید است از مغرب خود. .(یا مراد طلوع خورشید ولایت است از غروبگاه خود، یعنی بعد از ظهور قائم علیه السلام خواهد بود و یا مراد بعد از رکود و توقف خورشید است از وقت زوال تا عصر که پس از آن یک مرتبه از طرف مغرب نمایان می‏شود) . پس در آن هنگام توبه برداشته خواهد شد». [2] . .. خروج دابة الارض از مقدمات رجعت است و برای تذکر همین اندازه کافی است.  (1)     سوره دخان / آیه 9 (2) معجم الاحادیث المهدی (ع) : 3/132،ح67 / کمال الدین : 2/527، ب47، ح1/بحار الانوار، ج52، ص194...............................................................................رسول اعظم (ص) می فرمایند: خوشا بحال آنکس که قائم اهل بیت ما را درک کند و در غیبت و پیش از قیامش پیرو او باشد، دوستانش را دوست بدارد و با دشمنانش دشمن باشد چنین کسی در روز قیامت از رفقاء و دوستان من و گرامی ترین امت من خواهد بود. امام زین العابدین (ع) نیز می فرمایند: «آگاه باشید که مبغوض ترین مردم نزد خداوند کسی است که به سنت و مذهب امامی معتقد باشد و به اعمالش اقتداء نکند. برای آنکه بتوان یک منتظر واقعی بود و برای آنکه بتوان امام زمان را یاری نمود  و برای اینکه او را اسوه خود قرار داد و... باید وی را شناخت. این شناخت، هم از نظر چهره و هم از نظر اخلاق ایشان است. من در اینجا فقط به ذکر صفات اخلاقی ایشان می پردازم و به صفات ظاهری وی. برای اختصار مطلب نیز آنرا به صورت لیست ذکر کردم. 1. عدل امام زمان: همه می دانیم که امام زمان برای چه ظهور می کند. او برای برقراری عدالت و مبارزه با ظلم و بی عدالتی ظهور می کند و در رائس فظائل اخلاقی ایشان عدل قرار دارد. پس کسی که ادعای تشیع و انتظار مهدی موعود (ع) را دارد باید مثل خود ایشان عادل باشد و در حق هیچ بنده ای ظلم نکند ولو کافر باشد. و نیز نباید ظلم به دیگران را تحمل کند. همانطور که خود امام زمان نیز همین گونه است و در برابر ظلم به پا می خیزد. 2. بخشندگی و عدم دلبستگی به ظاهر دنیا: حتماً می دانید که انسان بیش از هفتاد سال در این دنیا نیست همانطور که رسول الله(ص) می فرمایند: ... «و هرگاه به هفتاد سالگی رسیدی پس خود را جزء مردگان به حساب آور... .» در عوض در آخرت جبران می کند و تا بی نهایت زنده می ماند. پس آیا به نظر شما ارزشی دارد که انسان به خاطر چند صباح کوتاه زندگی جاودانه خود را در نزد خدای تعالی را به درد و عذاب در نزد شیاطین مبدل کند، و هفتاد سال را فدای بی نهایت(∞) کند. در نزد امام زمان نیز دنیا ذره ای ارزش ندارد و امام رضا (ع) نیز در این باره می فرمایند: لباس قائم ما چیزی نسیت جز پوشاکی خشن و غذای او چیزی نسیت جز طعامی خشک. اگر شما مال و منال زیادی دارید چرا به این مال حرص می ورزید مطمئن باشید که پس از هفتاد سال هیچ چیزی ار این اموال به شما نخواهد رسید جز سنگ قبری ناچیز. پس چه بهتر که آنرا برای خود جاودانه کنید. از تشریفات اصرافی که موجب از دست رفتن مال و سرمایه می شود بپرهیزید. 3. اعمال خود را بهینه و تزکیه کنید: امام زمان (ع) در این زمینه می فرمایند:«آنچه ما را از مردم پوشیده نگه داشته جز اعمال ناپس آنها که ما آنها را ناپسند می دانیم نیست.» در جائی دیگر نیز به شیعیان توصیه می کند که: «هریک از شما باید به گونه ای عمل کند که کارهایش او را به دوستی و محبت نسبت به ما نزدیک کند و از کارهایی که موجب خشم ماست دوری گزیند.» امام جعفر صادق (ع) نیز می فرمایند: ما کسی را مومن نمی شماریم تا اینکه نسبت به تمام امر ما پیروی، علاقمند باشد، توجه کنید که البته از جمله پیروی و خواستن امر ما ورع پرهیزکاری است، پس خود را بدان زینت دهید که خداوند متعال بر شما رحمت آورد و به وسیله ورع، دشمنانمان را در رنج و فشار قرار دهید ه خداوند شما را عزت دهد و باقی گذارد. پس ما که ادعای تشیع داریم باید در حد توان خود آئینه آن حضرت باشیم و هر آنچه او دوست دارد و انجام می دهد و توصیه می کند عمل کنیم و آنچه را که نهی می کند و دوست ندارد دوری کنیم، چراکه او نماینده خداست

۳۱ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۱۲ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ستار خوش منظر

دجال کیست؟

دجال  دجّال مرد پر تزویر و حیله گر  هنگامی که سخن از «دجّال» به میان می آید، معمولا طبق یک سابقه ذهنی عامیانه، فقط ذهنها متوجّه شخص معیّن یک چشمی می شود که با جثّه افسانه ای و مرکب افسانه ای تر، با برنامه ای مخصوص به خود پیش از آن انقلاب بزرگ مهدی ظهور خواهد کرد.  ولی همانگونه که از ریشه لغت دجّال از یک سو [1]  و از منابع حدیث از سوی دیگر استفاده می شود، دجّال منحصر به یک فرد نیست بلکه عنوانی است کلّی برای افراد پر تزویر و حیله گر; و پر مکر و فریب و حقّه باز که برای کشیدن توده های مردم به دنبال خود از هر وسیله ای استفاده می کنند، و بر سر راه هر انقلاب سازنده ای که در ابعاد مختلف صورت می گیرد ظاهر می شوند.  در حدیث معروفی که از صحیح «ترمذی» نقل شده می خوانیم که پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)فرمود:  «انه لم یکن نبی بعد نوح الا انذر قومه الدجال و انی انذر کموه؛ [2]   هر پیامبری بعد از نوح قوم خود را از فتنه دجال بر حذر داشت، من نیز شما را بر حذر می دارم!»   مسلّماً انبیای پیشین به مردم عصر خود نسبت به فتنه دجّالی که در آخر زمان آشکار می شود و هزاران سال با آنها فاصله دارد هشدار نمی دادند. بخصوص که در پایان حدیث می خوانیم:  «فوصفه لنا رسول اللّه فقال لعله سیدرکه بعض من رآنی او سمع کلامی;  سپس پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) صفات او را برای ما بیان کرد و گفت شاید پاره ای از آنها که مرا دیده اند یا سخن مرا شنیده اند عصر او را درک کنند!»  باحتمال قوی ذیل حدیث اشاره به طاغیان و فریبکاران خطرناکی همچون بنی امیّه و افرادی همانند معاویه است که در لباس «خال المؤمنین» و عنوان «کاتب وحی» به مکر و فریب و تزویر و بیرون راندن مردم از صراط مستقیم به سوی آداب و سنن جاهلی، و زنده کردن نظام طبقاتی و حکومت استبدادی و خودکامه، و روی کار آوردن ناصالحان چاپلوس، و جنایتکاران بیباک، و کنار زدن صلحا و فضلا و مردان لایق، پرداختند.  و نیز در حدیث دیگری در همان کتاب می خوانیم:   پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) در مورد دجّال فرمود:  «ما من نبی الاوقد انذر قومه و لکن ساقول فیه قولا لم یقله نبی لقومه تعلمون انه اعور...;   هیچ پیامبری نبود مگر این که قوم خود را از فتنه دجّال بر حذر داشت، ولی من جمله ای درباره او می گویم که هیچ پیامبری به قوم خود نگفته، من می گویم او یک چشمی است!»   تکیه روی زمان «نوح» در بعضی از این احادیث، شاید به خاطر اشاره به دورترین زمان باشد; یا عدم وجود دجّالها در زمانهای پیش از نوح به سبب این باشد که نخستین آئین و شریعت را نوح آورد، و یا به خاطر عدم نفوذ حیله ها و تزویرها در جوامع انسانی پیشین بوده است.   جالب توجّه این که در پاره ای از احادیث آمده است که پیش از ظهور مهدی(علیه السلام) 30 دجال ظهور خواهد کرد! [3] . حتّی در اناجیل نیز اشاره به ظهور دجّال شده است. در رساله دوّم یوحنا (باب 1، جمله 6 و 7) می خوانیم: . «شنیده اید که دجّال می آید الحال هم دجّالان بسیار ظاهر شده اند.» . و این عبارت نیز تعدّد دجّالها را تاکید می کند. . در حدیث دیگری می خوانیم: . «قال رسول اللّه(صلی الله علیه وآله وسلم) لا تقوم السّاعة حتی یخرج نحو من ستّین کذّاباً کلّهم یقولون انا نبی!؛ [4]    . پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: . رستاخیز بر پا نمی شود مگر آن که شصت نفر دروغگو ظهور خواهند کرد که همه ادّعای نبوّت می کنند!» . گرچه در این روایت عنوان دجّال به میان نیامده، ولی اجمالاً از آن بر می آید که مدّعیان دروغین و فریبکار در آخر زمان محدود به یک یا چند نفر نخواهد بود. . اینها دجّالانی هستند که همه پیامبران، امّت خویش را از آنها بر حذر داشتند و نسبت به نقشه های فریبنده آنها هشدار دادند. منتها پیش از ظهور مهدی و آن انقلاب عظیم و وسیع و راستین، هر قدر زمینه های فکری و روانی و اجتماعی در سطح جهانی آماده تر می گردد، فعّالیّت این دجّالان که یکی از بعد از دیگری ظهور می کنند افزایش می یابد; تا در پیشرفت زمینه های انقلابی وقفه ایجاد نمایند و به هزار حیله و فن برای منحرف ساختن افکار دست زنند. . البتّه هیچ مانعی ندارد که یک دجّال بزرگ در رأس همه آنها باشد. و امّا نشانه هایی که در بعضی از روایات برای او ذکر شده بی شباهت به تعبیرات سمبولیک و اشاره و کنایه نیست; . مثلا، از روایتی که مرحوم علاّمه مجلسی در بحار الانوار از امیرمؤمنان علی(علیه السلام) نقل کرده چنین استفاده می شود که او دارای صفات زیر است: . 1ـ او یک چشم بیشتر ندارد که در میان پیشانی اش همچون ستاره صبح می درخشد! امّا همین چشم خون آلود است، گویی با خون ترکیب شده! . 2ـ او الاغ (مرکب) سفید تندروی دارد که هر گام او یک میل است و بسرعت زمین را طی می کند! . 3ـ او دعوی خدائی می کند و هنگامی که دوستان خود را به گرد خویش می خواند صدای او را تمام جهانیان می شنوند! . . 4ـ او در دریاها فرو می رود و خورشید با او حرکت می کند، در پیش روی او کوهی از دود و پشت سرش کوه سفیدی قرار دارد که مردم آن را موادّ غذایی می بینند. . 5ـ به هنگام ظهور او مردم گرفتار قحطی و کمبود موادّ غذایی هستند... [5] . .. شک نیست که ما مجاز نیستیم به هر مفهومی از مفاهیم مذهبی که در قرآن یا منابع حدیث وارد شده شکل سمبولک بدهیم، چه اینکه این کار همان تفسیر به رأی است که در اسلام بشدّت ممنوع شده و عقل و منطق هم آن را مردود می شمرد، ولی با این حال جمود بر مفهوم نخستین الفاظ در آنجا که قرائن عقلی یا نقلی در کار است آن هم صحیح نیست و موجب دور افتادن از مقصود و مفهوم اصلی سخن است. . و اتّفاقاً درباره حوادث آخر زمان نیز این گونه مفاهیم کنائی بی سابقه نیست; و تعجّبی ندارد که دجّالی که با صفات بالا مشخص شده نیز جنبه سمبولیک داشته باشد. . حتماً می پرسید چگونه می توان آن را تفسیر کرد؟ . در پاسخ این سؤال می گویم بعید نیست دجّال با آن صفاتی که گفته شد اشاره به فریبکاران و رهبران مادّی ستمگر در دنیای ماشینی باشد; زیرا: . اولا، آنها یک چشم دارند و آن چشم اقتصاد و زندگی مادّی است; آنها فقط به یک (بعد) می نگرند و آن بعد منافع مادّی ملّت خویش است; و به هزار گونه نیرنگ و تزویر و سیاستهای استعماری برای رسیدن به این هدف متوسّل می شوند; آنها دجّالانی هستند فریبکار که چشم معنوی و انسانی را از دست داده اند. امّا همین یک چشم مادّی آنها بسیار خیره کننده و پرفروغ است در صنایع به پیروزیهای درخشانی نائل شده اند، و از اقطار زمین نیز گذشته اند. . . ثانیاً، مرکبهایی در اختیار دارند که بسیار تند و سریع السّیر است و کره زمین را در مدّت کوتاهی دور می زند با سرعتهایی حتّی مافوق سرعت صوت! . ثالثاً، آنها عملا مدّعی الوهیّتند و مقدّرات مردم جهان را به دست خویش می دانند و با تمام ضعف و ناتوانی که دارند، پیاده شدن در کره ماه را دلیل تسخیر فضا! و مهار کردن پاره ای از نیروهای طبیعت را نشانه تسخیر طبیعت، در حالی که یک زمین لرزه مختصر، یک طوفان کم قدرت، یک سلّول سرطانی، همه کاسه و کوزه های آنها را در هم می شکند; در عین ضعف همچون فرعون دعوی خدایی دارند. .. رابعاً، با زیر دریائیهای مجهّز به زیر دریاها می روند، وسائل سریع السّیرشان با مسیر شمس حرکت می کند (بلکه گاهی از مسیر آن نیز جلو می افتد). در پیش روی کارخانه های عظیمش، کوهی از دود، و به دنبال سرش کوهی از فرآورده های صنعتی و موادّ غذایی (که مردم آن را موادّ غذایی سالم فکر می کنند در حالی که ارزش غذایی چندانی ندارند و غالباً خوراکهای ناسالمی هستند) مشاهده می شود. . خامساً، مردم به عللی ـ از قبیل خشکسالی و یا استثمار و استعمار و تبعیضات مختلف و سرمایه گذاریهای کمرشکن در مورد تسلیحات و هزینه طاقتفرسای جنگها، و ویرانیهای حاصل از آن که همگی معلول زندگی یک بعدی مادّی است ـ گرفتار کمبود مواد غذایی می شوند و مخصوصاً گروهی از گرسنگی می میرند و از میان می روند، و دجّال که عامل اصلی این نابسامانیهاست از این وضع بهره برداری کرده به عنوان کمک به گرسنگان و محرومان جامعه برای تحکیم پایه های استعمار خود کوشش و تلاش می کند. . در پاره ای از روایات نیز نقل شده که هر موئی از مرکب عجیب دجّال سازِ مخصوص و نوای تازه ای سر می دهد که انطباق آن بر اینهمه وسایل سرگرم کننده ناسالم دنیای ماشینی یک بعدی که در تمام خانه ها و لانه و شهر و بیابان و ساحل دریایش نفوذ کرده کاملا قابل تصوّر است. . . به هر صورت، مهم آن است که عناصر انقلابی یعنی سربازان راستین مصلح بزرگ مهدی موعود(علیه السلام) همچون بسیاری از مردم ساده لوح و ظاهر بین، فریب دجّال صفتان را نخورند و برای پیاده کردن طرح انقلابی خود بر اساس ایمان و حق و عدالت از هیچ فرصتی غفلت نکنند. . البتّه آنچه در بالا گفتیم یک تفسیر احتمالی برای دجّال بود که قرائن مختلفی آن را تأیید می کند. ولی قبول یا عدم قبول این تفسیر به اصل موضوع صدمه نمی زند که مسأله دجّال، با این صفات جنبه کنایه دارد نه این که انسانی باشد با چنان مرکب و چنان صفات و مزایا!  (1)     دجال، از ماده "دجل" به معنی دروغگویی و حقه بازی است (2)     سنن ترمذی، باب ما جاء فی الدجال ، ص42 (3)     سنن ابی داوود (4)     بحار الانوار، ج52، ص209 (5)     اقتباس از حدیث صعصة بن صوحان / بحار الانوار،ج52، ص192 (6)     بحار الانوار، ج52، ص194 (7)     بحار الانوار، ج52، ص195 .................................................................................. بر گرفته ازwww.azhamehchiz.persianblog.ir- Designed By shahrooz tehrani

۳۱ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۰۷ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ستار خوش منظر

علایم و نشانه های حتمی ظهور امام زمان (عج)

  علایم و نشانه هاى حتمى ظهور امام زمان (عج) علایم و نشانه هاى حتمى، آن است که به هیچ قید و شرطى مقیّد و مشروط نیست و قبل از ظهور باید واقع شود با استفاده از روایات معصومینع علایم حتمى الوقوع عبارتند از: 1ـ امام صادق ع فرمود: پیش از ظهور قائم (عج) پنج نشانه حتمى است: خروج یمانى و سُفیانى، صیحه آسمانى، قتل نفس زکیّه، و فرو رفتن در بیابان. 2 ـ و نیز در جاى دیگر امام صادق ع فرموده است: وقوع ندا از امور حتمى است و سفیانى از امور حتمى است و یمانى از امور حتمى است و کشته شدن نفس زکیه از امور حتمى است و کف دستى که از افق آسمان بیرون مى آید، از امور حتمیه است. و اضافه فرمود: و نیز وحشتى در ماه رمضان است که خفته را بیدار مى کند و شخص بیدار را به وحشت انداخته و دوشیزگان پرده نشین را از پشت پرده بیرون آورد. 3 ـ حضرت على ع از رسول خدا ص روایت نموده که فرمود: ده چیز است که پیش از ظهور به وقوع خواهد پیوست. 1ـ سفیانى ; 2 ـ دجّال ; 3 ـ دخان ; 4ـ دابّه ; 5 ـ خروج قائم ; 6 ـ طلوع خورشید ازمغرب ; 7 ـ نزول عیسى ; 8 ـ خسوف در مشرق ; 9 ـ خسوف در جزیرة العرب ; 10 ـ آتشى که از مرکز عدن شعله مى کشد و مردم را به سوى بیابان محشر هدایت مى کند.www.azhamehchiz.persianblog.ir- Designed By shahrooz tehrani

۳۰ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۵۸ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ستار خوش منظر

بیوگرافی سفیانی

بیوگرافی سفیانی ظهور «سفیانی» همانند ظهور «دجّال» نیز در بسیاری از منابع حدیث شیعه و اهل تسنّن به عنوان یکی از نشانه های ظهور مصلح بزرگ جهانی، و یا به عنوان یکی از حوادث آخر زمان، آمده است. [1] . . گرچه از بعضی روایات بر می آید که «سفیانی» شخص معیّنی از آل ابوسفیان و فرزندان او است; ولی از پاره ای دیگر استفاده می شود که سفیانی منحصر به یک فرد نبوده بلکه اشاره به صفات و برنامه های مشخّصی است که در طول تاریخ افراد زیادی مظهر آن بوده اند. از جمله در روایتی از امام علی بن الحسین(علیه السلام) نقل شده: . «امر السّفیانی حتم من اللّه ولایکون قائم الاّ بسفیانی [2] . » . ظهور سفیانی از مسائل حتمی و مسلّم است: و در برابر هر قیام کننده ای یک سفیانی وجود دارد!» . از این حدیث بخوبی روشن می شود که سفیانی جنبه «توصیفی» دارد نه «شخصی» و اوصاف او همان برنامه ها و ویژگیهای او است و نیز استفاده می شود که در برابر هر مرد انقلابی و مصلح راستین یک (یا چند) سفیانی قد علم خواهد کرد. . در حدیث دیگری از امام صادق(علیه السلام) می خوانیم: . «انا و آل ابی سفیان اهل بیتین تعادینا فی اللّه: قلنا صدق اللّه وقالوا کذب اللّه: قاتل ابوسفیان رسول اللّه(صلی الله علیه وآله وسلم) و قاتل معاویة علی بن ابی طالب(علیه السلام) و قاتل یزید بن معاویة الحسین بن علی(علیه السلام) و السّفیانی یقاتل القائم؛ [3]   . ما و خاندان ابوسفیان دو خاندانیم که در مورد برنامه های الهی با هم مخالفت داریم: ما گفته های پروردگار را تصدیق کرده ایم و آنها تکذیب کردند. ابوسفیان با رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) مبارزه کرد; و معاویه با علی بن ابیطالب(علیه السلام); و یزید با حسین بن علی(علیه السلام); و سفیانی با امام قائم مبارزه خواهد کرد.» . ابوسفیان که سر سلسله سفیانی ها بود مشخّصات زیر را داشت: . 1ـ سرمایه داری بود که از طریق غارتگری و غصب حقوق دگران و ربا خواری و مانند آن به نوایی رسیده بود. . 2ـ قدرتمندی بود که از طرق شیطانی کسب نفوذ و قدرت نموده، نقش رهبری احزاب جاهلی را در مکّه و اطراف آن برعهده داشت; و همه شخصیّتش در این دو خلاصه می شد. پیش از ظهور اسلام برای خود ریاست و حکومتی قابل ملاحظه داشت، امّا پس از ظهور اسلام همه ارکان قدرتش متزلزل گردید، چرا که اسلام دشمن سرسخت همانها بود که قدرت شیطانی ابوسفیانها بر آن قرار داشت; و جای تعجّب نیست که او دشمن شماره یک اسلام شد. . 3ـ او مظهر نظام ظالمانه جامعه طبقاتی مکّه به شمار می رفت و حمایت بی دریغش از بت و بت پرستی نیز به همین خاطر بود; زیرا بتها بهترین وسیله برای «نفاق افکندن و حکومت کردن» و «تحمیق و تخدیر توده های به زنجیر کشده» و در نتیجه تحکیم پایه های قدرت ابوسفیانها بودند. مخالفت سرسختانه او با اسلام ـ چنان که گفتیم ـ به همین دلیل بود. . . که اسلام تمام پایه هایی را که شخصیّت جهنمی او بر آن قرار داشت ویران می کرد; لذا از هیچگونه تلاش و کوشش برای خفه کردن انقلاب اسلام فرو گذار نکرد. امّا سرانجام در جریان فتح مکّه آخرین سنگر قدرتش فرو ریخت و برای همیشه به کنار رفت و گوشه نشین شد; هر چند دست از تحریکات پنهانی برنداشت. . او تمام این صفات را ـ از طریق تربیت و توارث ـ به فرزندش معاویه و از او به نوه اش یزید منتقل ساخت، و آن دو نیز برنامه های پدر را ـ منتها در شکل دیگر ـ تعقیب کردند هر چند سرانجام با ناکامی مواجه گشتند. . ابوسفیان یک مرد بتمام معنی ارتجاعی بود که از جنبش انقلابی پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)سخت بیمناک بود; چرا که اسلام طرحی همه جانبه برای دگرگون ساختن آن جامعه عقب افتاده، و به تمام معنی فاسد داشت; طرحی که با اجرای آن محلّی برای زالوهائی همچون ابوسفیان و دار و دسته اش باقی نمی ماند. . و از این جا می توانیم درک کنیم چرا فرزندان و اعقاب او کوشش داشتند رشته های اسلام را پاره کنند و مردم را به آئینهای جاهلی باز گردانند، هر چند در زیر چرخهای آن سرانجام خرد شدند; ولی به هر حال، ضربه های سنگینی بر پیشرفت اسلام و مسلمین وارد ساختند. . در برابر قیام مصلح بزرگ جهانی «مهدی» نیز «سفیانی» یا سفیانیها قرار خواهند داشت که با قدرت جهنّمی شان سعی دارند در مسیر انقلاب راستین مهدی وقفه ایجاد کنند; زمان را به عقب برگردانند یا لااقل متوقّف سازند; از بیداری و برچیده شدن نظامهای ظالمانه طبقاتی به نفع استثمار کنندگان جلوگیری کنند. . تفاوتی که «سفیانی» با «دجّال» دارد شاید بیشتر در این است که دجّال از طریق حیله و تزویر و فریب، برنامه های شیطانی خود را پیاده می کند، امّا سفیانی از طریق استفاده از قدرت تخریبی وسیعخود این کار را انجام می دهد; همانگونه که در اخبار آمده است که او نقاط آبادی از روی زمین را زیر پرچم خود قرار خواهد داد. [4]  که نظیر آن را در حکومت ابوسفیان و معاویه و یزید در تاریخ خوانده ایم. . هیچ مانعی ندارد که سفیانی آخر زمان که در برابر مصلح بزرگ جهانی «مهدی» قیام می کند از نواده های ابوسفیان باشد و شجره نامه و نسبش به او منتهی گردد، همانطور که در اخبار آمده است; ولی مهمتر از مسأله نسب این است که برنامه های او و صفات و مشخّصات و تلاشها و کوششهایش همه مانند ابوسفیان است و روشی همسان او دارد. . این «سفیانی» مانند همه ابوسفیانها و همه سفیانیهای دیگر، سرانجام در برابر جنبش انقلاب جهانی مهدی(علیه السلام) به زانو در خواهد آمد و تلاشها و کوششها و نقشه هایش نقش بر آب خواهد شد. .. از همه مهمتر آن است که باید مردم «دجّالها» و «سفیانیها» را بشناسانند. این سفیانیها گذشته از نشانه هایی که قبلا گفتیم نشانه دیگری نیز دارند که نمونه اش در تاریخ اسلام بروشنی دیده می شود، و آن این که: صلحا و شایستگان را از صحنه اجتماع کنار می زنند و افراد ناصالح و مطرود را به جای آنها قرار می دهند. . «بیت المال» را ـ چنانکه در حکومت دودمان ابوسفیان آمده ـ میان حواشی و طرفداران خود تقسیم می کنند; طرفدار انواع تبعیضها، تحمیق ها و پراکندگیها هستند و با این مشخّصات می توان آنها را شناخت و شناساند. . .. «دجّالها» صفوف ضدّ انقلابی مرموز را تشکیل می دهند، و «سفیانیها» صفوف ضدّ انقلابی آشکارا، و هر دو، در واقع یک موضع دارند در دو چهره مختلف، و تا صفوف آنها در هم شکسته نشود تضمینی برای «پیشرفت» و «بقای» انقلاب نیست. . ... میان شیعه معروف است که او از اولاد عنبسه پسر ابوسفیان است و شاید از این رو آن را عیینه دانسته اند که کلمه عیینه در روایت با عنبسه اشتباه شده است. و در روایتی دیگر که شیخ طوسی آن را روایت کرده است وی را از فرزندان عتبه پسر ابوسفیان یاد می کند. [5] و فرزندان ابوسفیان پنج نفرند: عتبه، معاویه، یزید، عنبسه و حنظله. . ولی در یکی از نامه های امیرمؤ منان (علیه السلام) به معاویه، بطور صریح آمده است که سفیانی از فرزندان معاویه است. . «ای معاویه، مردی از فرزندان تو، بدخوی و ملعون و سبک مغز و ستمکار و واژگون دل و سختگیر و عصبانی است. خداوند رحمت و مهر را از قلب او برده است دائی های او همچون سگ خون آشام اند. گوئیا من، هم اینک او را می بینم اگر می خواستم او را نام می بردم و توصیف می کردم که او پسری چند ساله است، لشکری به سوی مدینه گسیل می دارد. آنها وارد مدینه می شوند و بیش از اندازه دست به کشتار و فحشاء می زنند در این حال مردی پاک و پرهیزکار از آنها فرار می کند، کسی که زمین را از عدل و داد سرشار خواهد ساخت همانگونه که از ظلم و ستم لبریز شده است و من نام او را می دانم و می دانم که در آن روز چند سال دارد و نشانه اش چیست.» .. از امام باقر (علیه السلام) نقل شده است که فرمود: . «او از فرزندان خالد پسر یزید پسر ابوسفیان است» [6] . و ممکن است جدش عنبسه یا عتبه یا عیینه یا یزید از نسل معاویه پسر ابوسفیان باشد که در این صورت اشتباه، برطرف می شود. . . از امام باقر (علیه السلام) روایت شد است که فرمود: .. «اگر سفیانی را مشاهده کنی، در واقع پلیدترین مردم را دیده ای. وی دارای رنگی بور و سرخ و کبود است، هرگز سر به بندگی خدا فرو نیاورده مکه و مدینه را ندیده است می گوید: پروردگارا انتقام من با آتش ‍ است.» [7]    منابع:  (1)     بحار الانوار/ ج 53/ص 182، 190، 192، 206، 208، 209 (2)     بحار الانوار/ ج 52/ص182 (3)     بحار الانوار/ ج 52/ص 190 (4)     بحار الانوار/ ج 52/ ص26 (5)     بحار الانوار/ ج 52/ص212 (6)     نسخه خطی ابن حماد/ ص75 (7)     بحار الانوار/ج52/ص 354...................................................

۳۰ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۵۶ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ستار خوش منظر

شعر زیبا برای امام زمان

این جمعه ها که ختم به مختار میشود


بدجور دل ، طالب دیدار می شود


ای منتقم بیا که به عالم نشان دهیم


شیعه عزیز است و جز او خوار می شود . . .


.


.


.


وقتی میگیم خدا کند که بیایی


شاید او می فرماید خدا کند که بخواهید . . .


.


.


.


روی تو را ز چشمه نور آفریده اند / لعل تو از شراب طهور آفریده اند


خورشید هم به روشنی طلعت تو نیست / آیینه تو را ز بلور آفریده اند


پنهان مکن جمال خود از عاشقان خویش / خورشید را برای ظهور آفریده اند . . .


.


.


.


ای آخرین توسل سبز دعای ما


آیا نمیرسد به حضورت دعای ما؟


شنبه،دوباره شنبه، دوباره سه نقطه چین…


بی تو چه زود میگذرد هفته های ما


.


.


.


منتظرم منتظرم مسافرم زود برسه


یه صبح جمعه تو دعا مهدی موعود برسه


.


.


.


ما مست علوفه ایم، مردن بهتر / بی برگ و شکوفه ایم، مردن بهتر


از غیبت طولانی تان شد معلوم / ما مردم کوفه ایم، مردن بهتر . . .


.


.


.


لحظه لحظه بوى ظهور مى آید / عطر ناب گل حضور مى آید


سبز مردى از قبیله عشق / ساده و سبز و صبور مى آید . . .


.


.


.


تو امام عصری و عصر جمعه های من این همه دلگیر!


گنهم چیست که در مرداب خویش افتاده ام گیر . . .


.


.


.


به یاد او همه غم ها ز سینه دور شود


دلم به رغم سیاهیش غرق نور شود


همیشه منتظرش بودم ای خدا مپسند


که بعد مردن ما جمعه ی ظهور شود . . .


.


.


.


من برای آمدنت ای تک سوار گل دل را پر پر


قران به سر گرفته فریاد کنان باز نوحه سر می کنم


اشک چشمم اگر کم است برایت دلم را آب میکنم . . .


.


.


.


تا نقش تو هست نقش آیینه ما


بوی خوش گل نشسته در سینه ما


در دیده بهار جاودان می شکفد


با یاد تو ای امید دیرینه ما . . ..


.


.


یک روز نسیم خوش خبر می آید


بس مژده به هر کوی و گذر می آید


عطر گل عشق در فضا می پیچد


می آیی و انتظار سر می آید . . .


.


.


.


ماندیم به داغ انتظارت، مددی


ما و غم ودرد بی شمارت، مددی


دلخسته از این غمی که در ریشه ماست


در آرزوی فجر بهارت، مددی


.


.


.


ای راحت دل، قرار جانها برگرد


درمان دل شکسته ما، برگرد


ماندیم در انتظار دیدار، ای داد


دلها همه تنگِ توست آقا برگرد . . .


.


.


.


دل از ما برد و روی از ما نهان کرد


خدایا با که این بازی توان کرد


تا کسی رخ ننماید نبرد دل ز کسی


دلبر ما دل ما برد به ما رخ ننمود . . .


.


.


.


عصریست غریب و آسمان دلگیر است


افسوس برای دل سپردن دیر است


هر روز بـهان ه ای گرفتیم و گذشت


عیب از من و توست عشق بی تقصیر است . . .


.


.


.


نگاه کن به قلب من که سرخ از غرور توست


نگاه کن به چشم من، به راه تا عبور توست


نگاه کن به جان من، در انتظار جمعه ای ست


که وعده داده اند و گفته اند ظهور توست . . .


.


.


.


خیمه نشین فاطمه دلم برات پر میزنه


اسم قشنگت آقا جون هر تپش قلب منه


دلم برای دیدنش می گیره از من بهونه


ندبه می خونم دوباره با اشکای دونه دونه . . .


.


.


.


گر پرده زرخ باز نماید مهدی(عج)


از خلق جهان دل برباید مهدی(عج)


ای شیعه چنان منتظر مولــی باش


گویی که همین جمعه بیاید مهدی(عج) . . .


.


.


.


جمعه یعنی یک غروب وعده دار / وعده ترمیم قلب یاس زار


جمعه یعنی مادر چشم انتظار / درهوای دیدن روی نگار


جمعه یعنی یه سماء دلواپسی / می شود مولا به داد ما رسی . . . ؟


.


.


.


صبح بی‌تو رنگ بعد از ظهر یک آدینه دارد / بی‌‌تو حتی مهربانی حالتی از کینه دارد


بی‌تو می‌گویند تعطیل است کار عشقبازی / عشق اما کی خبر از شنبه و آدینه دارد


تعجیل در فرجش صلوات


.


.


.


یکی ازجمعه ها جان خواهد آمد / به درد عشق درمان خواهد آمد


غبار از خانه های دل بگیرید /که بر این خانه مهمان خواهد آمد . . .


(اللهم عجل لولیک الفرج)



۳۰ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۱۹ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ستار خوش منظر

عقاید ادیان مختلف درباره اخرزمان

در آیین مسیحیت و یهودیت واژه موعودگرایی....به نقل از "ندای یک بسیجی": در آیین مسیحیت و یهودیت واژه موعودگرایی در میان مسیحیان ابتدایی باور به معنای انتظار فردی که توسط خدا فرستاده شود (مسیحا) تا صلح و عدالت را در زمین برقرار کند است. جنبش های موعودگرایی در مسیحیت و یهودیتدر آیین مسیحیت و یهودیت واژه موعودگرایی در میان مسیحیان ابتدایی باور به معنای انتظار فردی که توسط خدا فرستاده شود (مسیحا) تا صلح و عدالت را در زمین برقرار کند است و دوران مدرن نیز به معنای جنبش های اجتماعی موعودگرایانه از طریق فعالت های انقلابی و اصلاح طلبانه است که در مواجهه با تلاطمات اجتماعی، استعمار، یا برخورد با فرهنگ ها و مذاهب خارجی بروز می کند. اهم جنبش های موعودگرایی در آیین مسیحیت عبارتند از:جنبش های اروپاییجنبش های تانشلم و اودس که بر ضد روحانیت مسیحی در قرون 11 و 12 شکل گرفتند. تابوری ها در 1430 (عصر رنسانس) در بوهمیا برآمدند و در سال 1525 مملکت آناباپتیست ها در مونتسر شکل گرفت. در سال ها 1534 تا 1535 تحت رهبری یان ماتیس رویدادی تازه با انگاره های موعودگرایی به وجود آمد و در عصر مدرن نیز انتظارات موعودگرایانه در جنبش زهدگرایی در آلمان قرون 17 و 18 و قوی تر از آن در جنبش های فرقه ای مختلف در قرن نوزدهم- از جمله مورمون ها در دهه 1830 و شاهدان یهوه در پایان قرن نوزدهم- دوباره ظهور کرد.جنبش های خارج از اروپایکی از مهم ترین جنبش های موعودگرایانه بیرون اروپا در اواسط قرن نوزدهم توسط آنتونیو ماسیل در کرانه های شمال شرقی برزیل آغاز شد. فرقه های کارگو در ملاتزی و جنبش اس کیمبانگوی کنگویی (در آفریقا) از دیگر جنبش های موعودگرایانه خارج از اروپاست. کیمبانگو در سال 1921 به عنوان فرستاده خدا ظهور کرد.اما آخرالزمان، اصطلاحی رایج در فرهنگ ادیان بزرگ است، اما در ادیان ابراهیمی از اهمیت و برجستگی ویژه تری برخوردار است. عقاید مربوط به آخرالزمان، بخشی از مجموعه عقایدی است که به پایان این جهان و پیدایش جهان دیگر می پردازد و ادیان بزرگ درباره آن پیشگویی هایی کرده اند. در این مقاله که تلخیصی از مدخل آخرالزمان دایره المعارف بزرگ اسلامی به قلم استاد فتح الله مجتبایی است، به بررسی آخرالزمانی در آیین های یهود و مسیحیت به صورتی بسیار اجمالی پرداخته می شود. لازم به ذکر است برای مشاهده کامل این مدخل می توانید به جلد اول دائره المعارف بزرگ اسلامی رجوع کنید.عقاید آخرالزمانی در آیین یهودتصور آخرالزمان، به معنای پایان دوران جهان، در بین قوم یهود از سده های دوم و سوم قبل از میلاد پیدا شده است. پیش از این زمان، بنی اسرائیل که خود را قوم برگزیده خداوند می دانستند، در انتظار دورانی بودند که وعده الهی تحقق یابد و خداوند آن ها را در سرزمین موعود مستقر و دشمنانشان را نابود کند و عدل و احسان خود را بر سراسر جهان بگستراند. در دوره های بعد از حکومت داوود و سلیمان - که این قوم از لحاظ اجتماعی دچار پریشانی و تفرقه و از لحاظ دینی و اخلاقی گرفتار فساد و انحطاط شد. غایت این آرزو و انتظار، بازگشت قدرت، وحدت و خلوص دوران گذشته بود و انتظار زمانی می رفت که خداوند بار دیگر پیشوایی هم چون موسی، یوشع، داوود و سلیمان (علیهم السلام) درمیان ایشان ظاهر سازد تا بدکاران و مفسدان را کیفر دهد و این قوم را از تیره بختی و خواری نجات بخشد. این عصر در منابع یهود، با عنوان دوران قبل از اسارت یاد شده است.عاموس نبی، یکی از 12 پیامبر کوچک در عهد عتیق (سده هشت قبل از میلاد) از رسیدن این زمان سخن گفته و از آن به نام «روز خداوند» (یوم یهوه) یاد کرده است؛ اما آن را روز انتقام الهی معرفی کرده و می گوید روزی است که خداوند بنی اسرائیل را به جرم تبهکاری ها و گناهانی که مرتکب شده اند کیفر خواهدداد.دوران بعد از اسارت، نبوکد نصر، پادشاه بابل (605-562 قبل از میلاد) چند بار بر اورشلیم حمله ور شد، شهر را غارت و معبد را که از زمان سلیمان (علیه السلام) مرکز حیات دینی و اجتماعی بنی اسرائیل بود، ویران کرد و اکثریت آن قوم را اسیر کرده و به بابل برد. این دوران تا 539 قبل از میلاد که کورش هخامنشی بابل را فتح کرد ادامه داشت. در این سال کورش بنی اسرائیل را به اورشلیم بازگرداند و فرمان داد تا خرابی های شهر را مرمت و معبد را تجدیدبنا کنند. در دوران هخامنشیان و تحت حمایت آنان، اورشلیم دوباره آباد شد.در دورانی که زروبابل از جانب کورش مامور بازگرداندن قوم یهود به اورشلیم و تعمیر شهر شده بود، زکریا (علیه السلام) او را همان فرمانروای موعود از نسل داوود می دانست و اشعیاء دوم، کورش را مسیح یا فرمانروایی می شمرد که از جانب خدا تعیین شده است تا قوم را از اسارت نجات دهد و مقدمات حکومت الهی را فراهم سازد. در کتاب ملاکی که ظاهرا در سده پنج قبل از میلاد نوشته شده، موضوع آخرالزمان به معنای فرجام شناسی آن، شکل روشن تری به خود گرفته است. پیش ازاینکه «روز عظیم و مهیب خداوند» فرا رسد، ایلیا (الیاس) نبی که به آسمان صعود کرده و در آنجا زنده است، ظهور خواهدکرد. خداوند در معبد خود فرو خواهدآمد، داوری بزرگ برپا خواهدشد و همه کافران و گنهکاران به پاداش اعمال خود خواهند رسید. در کتاب زکریای دوم که شش باب آخر کتاب است، از آمدن منجی موعود یا پادشاه عادلی که سوار بر درازگوشی، پیروزمندانه به اورشلیم وارد خواهدشد و سلطنت او از دریا تا دریا و تا اقصای زمین خواهدبود، مژده داده شده است و هنگامی که روز خداوند بیاید، تغییرات بزرگ کیهانی روی خواهدداد. در دوره های بعد از زمان اسارت (دوران پراکندگی)، این مفهوم معنایی وسیع تر به خود گرفته و به یک تحول بزرگ آخرالزمانی به معنای فرجام شناسی آن، مبدل شده است.عقاید آخرالزمانی در مسیحیتنظریاتی که درباره آخرالزمان در بخش های مختلف کتاب عهده جدید آمده است، یکسان و یکنواخت نیست و به دشواری می توان تصویری روشن و هماهنگ از آن ها در این باب به دست آورد. علت این امر آن است که هر چهار انجیل و بخش های دیگر کتاب عهد جدید، نقل اقوال و گزارش هایی درباره اقوال و اعمال عیسی (علیه السلام) است. که از قول شاگردان و نزدیکان او روایت شده و طبعا تصورات و دریافت ها و سوابق ذهنی ناقلان و نیز زمینه های فکری و فرهنگی شنوندگان در محیط های متفاوت، در اشکال و معنای روایات موثر بوده است.در یکی دو قرن پیش از میلاد مسیح و در طول قرن اول، انتظار ظهور منجی یا مسیحایی از نسل داوود (علیه السلام)، در میان قوم یهود شدت تمام گرفته بود وبه اشکال و صور گوناگون جلوه گر می شد. در نظر نخستین پیروان عیسی و مسیحیان اولیه، عیسی انسانی بود برگزیده خدا، مسیحای موعود و منتظر که گناهان همه گنهکاران را بر خود کرفت، آزار دید، مصلوب شد، روز سوم از گور برخاست و به آسمان صعود کرد. و به زودی رحمت خواهدکرد. اوست که باید جهان را از ظلم و فساد پاک کند، بندگان خدا را از غلبه نیروهای شیطانی رهایی بخشد و راه رتسگاری نهایی را بگشاید.با اینکه نویسندگان انجیل ها و نامه ها و سایر بخش های کتاب عهد جدید، همگی عیسی را همان مسیحای موعود آخرالزمان می دانستند، ظاهرا در هیچ یک از سخنانی که از او نقل کرده اند، وی خود را صریحا «مسیحا» نگفته و هیچ یک زا القاب و عناوین خاص آن «آن که می آید»، «پسر انسان»، «پسر خدا»، «انسان» را مستقیما بر خود اطلاق نکرده است و به نوعی بدان ها اشاره می کند که گویی مقصود، کس دیگری جز خود اوست. او همیشه از این عناوین به صورت سوم شخص (غایب) سخن می گوید، ولی در عین حال و در اغلب موارد، فحوای کلام و مضمون عباراتش به روشنی حاکی از آن است که مرجع این گونه اشارت، شخص اوست. علاوه بر این، پاره ای از سخنانی که در انجیل ها از عیسی (علیه السلام) نقل شده است، نشان می دهد که وی خود را آغازگر تحولی بزرگ و آورنده عصری جدید و منجی  منبع از ندای یک بسیجی عاشق

۳۰ خرداد ۹۴ ، ۰۸:۴۹ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ستار خوش منظر